گفتم و گفت - ( گزارشی دگر گونه از اهداء جایزه قلم طلایی به گنجی قهرمان در دورانی طلایی! )
گفت :انجمن صنفی روزنامه نگاران یعنی چی؟ گفتم: مگه معنی شو نمیدونی؟خوب یعنی یک چیزی مثل سندیکا که از حقوق صنفی اعضای خودش دفاع میکنه اماچون آخوندا به واژه سندیکا حساس هستند اسمشو گذاشتن انجمن صنفی. گفت: پس همه نویسندگان مطبوعات میتونن عضوش بشن؟ یا فقط دارو دسته خاتمی جون این افتخا رو پیدا میکنن؟ گفتم :والا هیچ جایی به شیوه عضو گیری اشاره ای نشده- قاعدتا باید هر نوِیسنده که توی مطبوعات حکومتی قلم میزنه اینجا هم عضو بشه -حالاسر سردبیر ومدیر مسئول روزنامه اش توی بساط هرکدوم از باندها که بند باشه. اما انگار فقط اونا که دور باند ورشکسته خاتمی حلقه زده اند اجازه عضویت دارند. چون لیستی که بی بی سی فارسی(بنگاه سخن پراکنی جمهوری اسلامی شعبه لندن) از مدعوین ارایه داده فقط چهره این برجستگان! را اعلام می کند. گفتم: اما روزنامه های اصلاح طلب که در دوران کیاست خودآقای خاتمی تعطیل شدند پس وجود ندارن که انجمن بخوان واگر روزنامه داران سابق دور هم جمع بشن ،میشود اعضای سابق انجمن سابق روزنامه نگاران سابق . اما اینها انگار دستشون توی مطبوعات حاضر هم بنده ؟ گفت: آخه مگه همین دوم خردادی ها که ميخواستن به قول نویسنده مخمل قلم آقای هاشمی رو بیارن، تهدید نمی کردند که اگه احمدی نژاد بیاد اندیشه طالبانی،امنیتی، فاشیستی، حاکم میشه پس چطوره هنوز در دوران تسلط دولت فاشیستی ،طالبانی درانجمن صنفی دوران شور انگیز اصلاحات تخته نشده؟ گفتم: بله خوب اتفاقا حضور همین آقای گنجی قهرمان خودمون در این انجمن جای سؤال داره- وقتی به گفته صریح آقایان کروبی،معین،سروش و... دولت فاشیستی حاکم شده خوب رهبرمیشود معادل هیتلر واحمدی نژاد هم پادویش، پس وزیر ارشادش هم می شود گوبلز. آقای گنجی قهرمان - با شجاعت تمام گفته اند هیتلر( خامنه ای) باید برود. اما چطور می شود انجمنی که با اجازه گوبلز ( ضفار هرندی) فعالیت علنی می کند، به چنین قهرمانی قلم طلایی می دهد وخوشبختانه آب هم از آب تکان نمیخورد وگشتابوها ( پاسداران و...)هم کسی را جلب نمی کنند.(متوجه شدید؟آقای گوبلزاجازه میدهد که جلسه تجلیل ازکسی که میگوید هیتلر باید گورش را گم کند برگذار شود!) گفت:اگه موافقی برخی ازاتفاقات دوران طالبانی رژیم را هم مرور کنیم- بعد از اصلاح طلبان برون مرزی بپرسیم فرق دولت طالبانی احمدی نژاد با دولت مترقی واصلاح طلب خاتمی جان چیه؟ فستوال های هنری دوران اصلاحات با همان وسعت وعظمت! دشمن کورکن! برگذار میشه، آقای رئیس جمهور ولایتی فرمان آزادی ورود دختران به ورزشگاها را صادر می فرمایند( ایشان هم مثل آقای خاتمی برای کسب موقعیت فرامینی میدهد تا بخش های دیگر رژیم ونهایت مقام معظم رهبری مخالفت کنند، اجازه ورود دختران به ورزشگاه ها از آن دست فرامین است )تیم فوتبال زنان جمهوری اسلامی تشکیل می شود وبا تیم فوتبال دختران آلمانی مسابقه می دهد ودختران فوتبالیست آلمانی به شکل وشمایل فوتبالیست های جمهوری اسلامی در می آیند؛ تا به مقررات دولت طالبانی، امنیتی ،فاشیستی احترام بگذارند. رفت وآمد هنرمندان بار دیگر برقرار می شود وهوشنگ توزیع بازیگری با سابقه ضد انقلابی! عیان اولین مسافریست که برقراری رابطه با دولت طالبانی را نوید می دهد ، خانم ژولیت بینوش بازیگر فیلم پیانو که در دوران اصلاحات اگر پایش به فرودگاه می رسید به سرنوشتی بد تر از زهرا کاظمی دجار می شد برای حضو ر سر صحنه فیلم کیارستمی با سرو وضع غیر اسلامی وارد تهران می شود همراه کارگردان جهانیشان به سفر اصفهان میرودوبدون هیچ عارضه ای به دیار کفر برمی گردد -البته دولت احمدی نژاد به مانند دولت خاتمی میگیرد،می بندد، شکنجه میدهد ،اعدام می کند- امام زمون حفظش کنه که به گردن دارودسته دیگر نمی اندازد. گفتم: توی همین جلسه نشست مطبوعاتی ها چند تا اتقاق با نمک دیگه هم می یفته، یکش اینه که از دو شخصیت همطراز جهانی کوفی عنان ومسعود بهنود پیام خوانده می شود؛ پیام مسعود بهنود را آغا جری میخواند ،یادتون هست این روحانی نازنین چند ماه وسیله سرگرمی اپوزیسیون بود ،می گفتند،که اوهم در برابر اجحاف های حکومت مقاومت میکند. ا لبته ایشان مثل قهرمان خودمان منکر رهبر فرزانه نمی شد .جمهوری خواه هم نشده بود حتا دایم می گفت من مسلمانم.اینها می گفتند: نه کافر شدی هنوز خودت نمی دونی - تا پای چوبه دار هم هم رفت اما دیدیم همین آقای اعدامی خوشبختانه با صد درجه تخفیف آزاد شد. حالا ایشان هم در این جلسه علنی ضد دولتی،! افتخار حضور دارد پیام شجاعانه! مسعود بهنود در تبعید! را با چه هیجانی میخواند. گفت: مسعود خان که خودش هم می گوید محافظه کار بوده وخواهد بود در رژيم گذشته هم فعال بود در حکومت آخوندها هم خودش را خوب حفط کرد اما چند ماهی هم در زندان عاقبت ساز بسر برد وبعداز اینکه از زندان بیرون آمد البته ممنوع الخروج شد اما جلوی چشم مامورین که انگار به خواب مصلحتی فرورفته بودند از دارالخلافه گریخت وسفر های زنجیره ای اش رابرای حفظ وتداوم حکومتی که متواریش کرده بود، همراه با شمس الواعظین آغاز کردو همزمان با خروجش از جمهوری اسلامی دستور جلبش هم صادر شد وی در واکنش به این جکم گفت به قوانین احترام می گذارد وبرمی گردد وما را خیلی غصه دار کرد. اما خوشبختانه بعدا ترجیح داد تا اطلاع ثانوی به بخشی از قوانین جمهوری اسلامی که خودش را نشانه می گیرد احترام نگذارد وایشان با چنین موقعیتی برای جلسه رسمی وعلنی ضد دولت طالبانی! پیام میفرستد .پیامش با چه ستایشی قرائت ودر مطبوعات دوران طالبان هم نقل می شود. گفتم: قضیه از یک طرف دیگه هم جالبه؛ایا این جناب گنجی نمیدونه که اعضاء محترم انجمن صنفی چند قسم که بیشتر نیستندِ؟ یا اونایی هستن که اول به معین دخیل بستند بعد به عبای کروبی وصل شدن ودر آنجا وقتی دیدن که این یکی هم مالی نمیشه خودشونو چسبوندن به ریش رفسنجانی ، بخشی از اونا وقتی کار اون را هم زار دیدن به احمدی نژاد جون وصل شدند. بدون حتا یک استثنا- همشون مبلغین همین شبه انتخابات اخیر بودند که جناب گنجی تحریمش کرد. حضور استاد اندیشمند احسان نراقی در این جلسه هر نوع شک وشبه ای، نسبت به ماهیت این جلسه را بر طرف می کند.چطور کسی که دست رد به سینه ولی فقیه میزند در چنین حلسه ای حضور مییابد؟چطور قلم طلایی اش را از نعلین لیسان همان ولی فقیه میگیرد؟ گفت : تازه جالبتر اینکه قهرمان اسطوره ای ما حاج آقا حجاریان ایدئولوگ رژیم را به خاطر اینکه در راه پاسداری آزادی بیان ترور شده است شایسته قلم طلایی می داند. یعنی این قهرمان متحول شده ما که خود در بافت این حکومت بوده نمی داند که حاج آقا مقام برجسته امنیتی بوده ودستش به خون صدها مبارز آلوده است، حذف ، ترور در اثر اختلافات باندی هم بحشی از بافت سیستم های مافیایی است؟ گفتم : خوب چندتا ضد انقلاب وضد مردم مثل من وتو انقلاب دوم خرداد آقای نوری زاده وشرکارو حزب های پیرو مواضع ضد امپریالیستی امام وملی / مذهبی ها وجبهه ملی ها رو هضم نکردند .البته حرفهایی که ما توی این مباجثه مطرح کردیم بیشتر به صورت سؤال هست اما اپوزیسیون دوست نداره این سؤال ها که ممکنه آدمو نسبت به قدرت تشخیص وتمیز خودشون بد بین کنه مطرح بشه . اینه که راه راحتو انتخاب می کنن کاری به سئوال های طرح شده ندا رن، فقط چند تا ناسزا بار آدمای فضولی مثل ما می کنن وخلاص . گفت:پس تو منو اینجا آوردی تا واسه خودت شریک جرم پیدا کنی ، انگار حجم ناسزاگویی ها خیلی زیادشده بود-میخواستی با کسی تقسیمش کنی؟ گفتم : ...؟ بصیر نصيبی 9مای2006 زاربروکن/ آلمان
آقای نراقی سمت راست نفر اول کتش را می خاراند!